هدف کلی رشته آموزش ترویجی ایجاد بدنهای از حقایق و کلیات است که معلمان، محققان، کارکنان و مدیران بتوانند به طور فزاینده هم اهداف فرهنگی و هم حرفهای را درک کنند.
بعضی از مهمترین اهداف آموزش ترویجی عبارتند از:
- ایجاد درک و عقیدهای که میزان رشد امکان ارتقا یابد، یادگیریها فراهم شود، رفتار اجتماعی بهبود یابد و بر اصلاح شخصیت تأثیر گذارد. درک این اهداف برای معلمان و آموزش ترویجی میتواند سبب قدردانی فزاینده از آنچه آموزش ترویجی میتواند به دستیابی آن کمک کند، شود.
- کمک به تعریف و تنظیم اهداف آموزش ترویجی و استانداردها از نظر ایجاد رفتارهای مطلوب.
- کمک به ایجاد نگرش بیطرفانه و در عین حال دلسوزانه نسبت به مشتریان، به این ترتیب که رفتارهای آنها مطابق با هدف در نظر گرفته شود.
- کمک به دستیابی به درک بهتر از ماهیت و اهمیت رابطه انسانی و شیوههایی برای توسعه آن در مشتریان.
- فراهم آوردن بدنهای از حقایق و اصول که بتوان از آنها در حل مسائل و مشکلات احتمالی پروژهها کمک گرفت.
- کمک به ایجاد چشمانداز بهتری برای معلمان آموزش ترویجی برای دیدن نتایج تلاشهای خود و اجرای آن توسط دیگران.
- مجهز کردن معلمان با حقایق و واقعیتهای ضروری و تکنیکهایی برای تجزیه و تحلیل رفتارها تا به آخر بطوری که تنظیمات طبیعی حاصل شده و در رشد اثرگذار شود.
- کمک به تعریف، حفظ و ترکیب شیوههای پیشرفته ترویج، روندها و تکنیکهایی برای انتشار فناوریهای پیچیده به صورت ساده و قابل درک.
رشد تخصصی رشته آموزش ترویجی
به عنوان عضوی از توسعه سریع و آنچه سینها آن را “پیچیدهترین رشتهها” میخواند، ما عقیده محکمی داریم که اهداف بنیادی آموزش ترویجی فراهم آوردن تجربه آموزش برای مردمی است که افتخار کار با آنها را داریم. همچنین میتوانیم بگوییم که آموزش ترویجی، رشتهای از آموزش یا آموزش و پرورش یا بخشی از دانش است که به تنهایی مسئول تعلیم مشتریان خود میباشد. چنین وظایف آموزشی، کاری حرفهای و در شأن متخصصان است که منجر به روشن شدن مفهوم تخصص میگردد.
معیارهای تبدیل شدن به متخصص
در فرهنگ وبستر تخصص به این صورت تعریف شده، ” زمانی که کسی ادعا میکند دانش خاصی دارد که یا از طریق آموزش، راهنمایی یا مشاوره دیگران و یا در حین خدمت به دیگران در بعضی اقدامات کسب کرده است”. واقعیت خوب سازمان یافته این است که وظایف آموزش ترویجی کار متخصصان و حرفهای ها میباشد. حالا ببینیم چگونه این ادعا به بهترین شکل با شاخصهای تکامل یافته توسط کلارک و سینگه، تطابق مییابد.
این شاخصها عبارتند از:
۱- اعضا برای واجد شرایط بودن برای پذیرش به عنوان متخصص باید ویژگیهای فردی و آکادمیک مشخصی داشته باشند.
۲- اعضا باید به استانداردهای بالای اخلاقی پایبند باشند.
۳- مستقل و با نظم و ترتیب باشند.
۴- گروه از طریق خدمات عمومی به رضایت فردی میرسد.
۵- اعضا با تحقیق، تدریس و توسعه مستمر به رشد حرفهای خود دست مییابند.
۶- این دانشی است که به سرعت رشد کرده و ابزار و تکنیکهای آن نیز بخوبی توسعه یافتهاند.
۷- ارزیابی دورهای از اهداف، تلاشی در جهت بهبود تلاشهای فردی و کارآمدی دیگران است.
۸-اعضای آن با یکدیگر مشارکت دارند و به این ترتیب میتوانند برای حفظ و بهبود خدمات با یکدیگر همکاری کنند.
پیشرفت غیرمنتظره اخیر در هند
پیشرفت اخیر در توسعه و دگرگونی رهبری حرفهای در رشته آموزش ترویجی با موارد زیر مربوط است:
الف) تأسیس جامعه هندی آموزش ترویجی در بیست و دوم ژوئن سال ۱۹۶۴ و چاپ مجله آموزش ترویجی که دومین مجله در دنیا در این زمینه است.
ب) گشایش و توسعه دانشگاههای زنجیرهای کشاورزی در استانهای مختلف.
ج) ادغام تدریس، تحقیق و آموزش ترویجی در دانشگاههای کشاورزی فوق.
د) سازماندهی خدمات مشاورهای واحد تولیدی و مزرعه با همکاری تیمی از متخصصان در این موضوع از بخشهای مختلف توسعه کشاورزی.
ه) آموزش پس از تحصیل فارغالتحصیلان دکترا در چنین دانشگاههایی به عنوان مکانی برای کسب مهارتهای بالا، بسیار وابسته به رشته و رشتههای تخصصی مربوط به آن.
و) رشد سریع دانش در این زمینه با تقریباً انواع فناوریها.
ز) فرایند ارزیابی، خودارزیابی و خودراهبردی مستمر.
ح) در آخر، کارایی این رشته مطابق با این است که شکاف میان ابداع تکنولوژی پیچیده در صبح و انتشار آنها در شب را پر میکند.
اما هنوز نقطه ابهامی جدی وجود دارد. وقتی میبینیم که بعضی از اعضا مانند مفصلان این رشته هنوز شرایط لازم فردی و دانشگاهی برای پذیرش در این حرفه را ندارند. به غیر از این مورد، میتوانیم بسادگی ادعا کنیم که آموزش ترویجی هم به عنوان رشته و هم یک حرفه توانسته رشد و توسعه سریعی داشته و رهبری مطلوبی را برای ملت فراهم کرده است.