فلسفه، بدنه اصول یا قاعده کلی در یک زمینه از دانش است. به زبانی گستردهتر، میتوان فلسفه را جستجوی خرد یا دانش چیزها و یافتن علتهای تئوری و عملی آنها دانست. همچنین فلسفه به عنوان حکمت معنوی تعریف شده است. فلسفه و ترویج را هر نویسندهای به گونهای تعریف کرده است.
-
کلسی و مم (۱۹۵۵)
فلسفه، آموزش ترویجی بر اساس اهمیت دادن به افراد در برنامههای ترویجی برای روستانشینان و ملتها است.
-
امندینگ (۱۹۶۲)
او فلسفه را با صورت زیر تعریف کرده است:
- یک فرایند آموزشی
- که با مردان، زنان، جوانان، دختران و پسران مرتبط است.
- به مردم کمک میکند تا بتوانند به خودشان کمک کنند.
- آموزش عملی است.
- توسعه افراد، رهبران، جامعه و دنیایشان به عنوان کل.
- کار کردن با یکدیگر برای رفاه همه.
- ارتباط داشتن، احترام گذاشتن و راستی و فصلتی در رابطه با یکدیگر.
- کانالی دو طرفه است.
- روند آموزش مستمر است.
-
دارما (۱۹۶۵)
- کمک به خویشتن.
- مردم بزرگترین منابع هستند.
- تلاشی مشارکتی.
- بنیان آن بر اساس دمکراسی است.
- شامل کانالی دوطرفه از دانش و تجربه است.
- بر اساس ایجاد علاقه با مشاهده و عمل قرار دارد.
- مشارکت و همکاری داوطلبانه در برنامهها.
- ترغیب و آموزش مردم.
- بر اساس نگرش و ارزش مردم.
- فرایندی دائمی و بدون پایان.
-
میلدرد هورتون
هورتون چهار اصل حاکم بر فلسفه آموزش ترویجی را به این صورت بیان کرده است:
- فرد در دمکراسی برتر از هر چیزی است.
- خانواده اصلیترین واحد دنیای متمدن است.
- خانواده اولین گروه آموزشی انسانی است.
- پایه و اساس هر تمدن دائمی باید بر مشارکت انسانها بنا شود.
-
هناگار (۱۹۷۱)
هناگار آموزش ترویجی را به عنوان فعالیت حکومتها بیان میکند که با آشنا کردن کشاورزان با فناوریهای پیشرفته به عنوان راهنما، آنها را در استفاده از شیوههای بهبودیافته به منظور ایجاد تغییرات مطلوب در رفتار آنها برای بهروری بالاتر کمک میکنند.
-
سووپ (۱۹۸۶):
فلسفه آموزش ترویجی بر اساس این فرضیه است که:
- روستاییان مردمی باهوش هستند.
- به دریافت اطلاعات جدید علاقمند هستند.
- تمایلی هوشمندانه برای استفاده از اطلاعات برای بهتر کردن زندگی خود دارند.
فلسفه اصلی در جهت تغییر دیدگاه مردم از طریق آموزش آنها است.
اصول آموزش ترویجی
اصول یا قاعده کلی، سیاستی برای هدایت تصمیمگیریها و اقدامات به شیوهای ثابت و استوار است (متیوز). وقتی هر نوع تئوری در بوته آزمایشات سخت قرار گیرد، تحت تنظیمات مختلف و با افراد مختلف و آنگاه همه چیز توافق قابل توجه خود را حفظ کند، آنوقت به آن اصول یا قاعده کلی گفته میشود. درک اصول آموزش ترویجی نیز اهمیت فراوانی دارد. بدون این دانش کسانی که برای آموزش ترویجی زحمت میکشند بخصوص در مراحل اولیه، در معرض ناتوانی و ضعف قرار گرفته و یا دچار اشتباهاتی میشوند. تهیه فهرست کاملی از اصول برای آموزش ترویجی به هیچ وجه ممکن نیست اما بعضی از این اصول عبارتند از:
۱) کار آموزش ترویجی
سیستم آموزش داوطلبانه است و برای این که اثربخش باشد باید با نیازها و علاقه آغاز شود و از این نیاز و علاقه به عنوان محملی برای ایجاد علاقمندیهای بیشتر استفاده گردد. بسیاری از اوقات علاقمندیهای روستاییان با موضوعات مورد علاقه مفصلان آموزش ترویجی یکی نیست. با این که او نیاز مردم را حتی بهتر از خود آنها درک میکنند اما باید با نیازها و علائقی شروع کند که (مردم) میخواهند.
۲)اصول پایه Green Root سازمانها
برای اینکه آموزش ترویجی مؤثر عمل کند باید با دمکراسی در سطح خانواده ترکیب شده و بعد در سطح روستا حرکت کند. باید همه چیز از پایین جوانه زده و همچون سبزه بروید. سطح بالاتر زندگی نیز به تخصص وسیعتر در روستا نیاز پیدا میکند، که متعاقب آن سازمانهای مرتبط با حرفههای مختلف را میطلبد. به این ترتیب تأسیس سه سیستم در دهکده با نامهای پانکایات یا همان شورای دهکده، بلاک سامیتی (مرکز اداری) و زیلا پاریشاد (هیئت ناحیهای) لازم است که با دنبال کردن قانونگذاری دولتی و مجلس، اصولی که از ریشه جوانه بزند را برای آموزش ترویجی اجرا میکنند.
۳) اصل تفاوتهای فرهنگی
برای آن که برنامه آموزش ترویجی مؤثر باشد رویکردها و روشها باید متناسب با فرهنگ مردم هر منطقه باشد. نقشهای که برای یک بخش از کره زمین طراحی شود برای نقاط دیگر آن اثرگذار نخواهد بود که علت آن هم تفاوتهای فرهنگی موجود در دنیا است.
تفاوت آشکار در نوع کشاورزی، میزان استفاده از مکانیزاسیون و اندازه مزارع به آسانی قابل مشاهده و تشخیص است. نماینده آموزش ترویجی برای آن که بتواند کار اثرگذاری داشته باشد باید از این تفاوتها آگاه باشد.
۴) اصل تغییرات فرهنگی
تغییر، جوهر رشد و پیشرفت است. آموزش ترویجی نیز برای رشد و پیشرفت و برای آن که اثرگذار باشد باید تغییر کند. عاملان آموزش ترویجی باید با رعایت احترام متقابل بفهمند که روستاییان چه میدانند و چگونه فکر میکنند. آنها باید در پی کشف و درک محدودیتها، تابوها و ارزشهای فرهنگی مرتبط با هر مرحله از برنامه باشند.
۵) اصل همکاری و مشارکت
آموزش ترویجی باید با همکاری انجام شود. برای جذب اکثریت مردم برای کسب خواستههای مشترک باید اجازه دهیم خودشان انتخاب کنند و بعد آنها را در سازماندهی آن کمک کرد تا بتوانند کاری که انتخاب کردهاند را به انجام برسانند. مردم اگر امکان تصمیمگیری در مورد امور خودشان را داشته باشند پویاتر شده و به راهاندازی پروژههای مربوط به دهکده خودشان کمک میکنند.
۶) اصل علوم کاربردی و رویکرد دموکراتیک
علوم کاربردی یک روند دوطرفه است. مشکلات مردم به دانشمندان ارجاع میشود تا با آزمایشات راهحل آن را بیابند و سپس عاملان آموزش ترویجی، یافتههای علمی را به نحوی در اختیار خانوادهها قرار میدهند که به صورت داوطلبانه برای برطرف کردن خواستهها و نیازهایشان آن را بپذیرند.
در هر صورت آموزش ترویجی رویکردی دمکراتیک است، موقعیتی که مردم نیز در آن مشارکت دارند. تمامی پیشنهادهای ممکن در برابر آنها قرار داده میشود تا با تصمیم خودشان یکی را انتخاب کنند.
۷) اصل یادگیری در حین عمل
رشد، نتیجه مشارکت در حل مسائل و مشکلات است. آموزش ترویجی خوب، آن است که به خانوادههای روستایی کمک کند تا حل مشکلات را خودشان پیدا کنند نه آن که راهحلهای آماده در اختیار آنها قرار داده شود.
انگیزه برای بهبود و پیشرفت باید از سوی مردم آغاز شود و آنها باید ایدههای جدید را با آزمودن واقعی آنها امتحان کنند. به آن یادگیری در حین عمل گفته میشود که در تغییر رفتار مردم و ایجاد اعتماد به نفس در آنها برای استفاده از شیوههای جدید در آینده بسیار اثرگذار است.
۸) اصل متخصصان آموزشدیده
متخصصان آموزش ترویجی هم تغییر کردهاند. آنها مسئولیت دارند تا با تحقیقات تجربی از نزدیک تماس داشته باشند و روستاییان را تشویق کنند تا روشهایی که کارایی آنها از نظر متخصصان اثبات شده است را بپذیرند. به همین دلیل است که این متخصصان آموزش دیده هستند که باید برنامههای آموزش ترویجی را به موفقیت برسانند.
۹) اصل قابل پذیرش در استفاده از روشهای تدریس آموزش ترویجی
مردم با یکدیگر تفاوت دارند. هر گروه با گروه دیگر فرق میکند. حتی شرایط هم متفاوت هستند؛ بنابراین یک شیوه تدریس نمیتواند تحت هر شرایطی مؤثر باشد. مواد خواندنی برای کسانی مناسب است که میتوانند بخوانند. برنامه رادیویی مناسب کسانی است که دستگاه رادیو دارند و غیره. بازدید از خانه و مزرعه نشان داده که باارزشترین شیوه، اما بسیار زمانبر است. با این حال عاملان آموزش ترویجی دریافتهاند که به تعداد زیادی از روشهای تدریس نیاز دارند که بتوانند از میان آنها یکی که با شرایط و هدف و فرهنگ مردم متناسبتر است را انتخاب کنند. در طول زمان تمامی شیوهها باید بر اساس تغییر نیازهای مردم مورد بازبینی مجدد قرار گیرند.
۱۰) اصل رهبری
یکی از قوانین خوب در کار آموزش ترویجی این است که میگوید “هرگز کاری را که کس دیگری میتواند برایتان انجام دهد خودتان انجام ندهید”. توسعه رهبری محلی داوطلبانه از پی همین قانون میآید. رهبری قابل دسترس است اما در بسیاری مواقع شناخته شده نیست، باید موقعیتهایی برای یافتن آن صرف شود و محیطی بوجود آید که هر کس امکان آزمودن خود در این حوزه را داشته باشد.
رهبران کهنسال اگر مورد اعتماد باشند ممکن است دروازه ورود به هر نوع اقدام اجتماعی جدید را ببندند. اگر چنین رهبرانی عملکردهای جدید را بپذیرند آنگاه بسیار مثمر ثمر خواهند بود.
۱۱) اصل خانواده به عنوان کل
خانواده کوچکترین واحد هر اجتماع است. با مشارکت دادن تمام اعضای خانواده همه باید یکسان پیشرفت کنند که علت آن موارد زیر است:
- برنامه آموزش ترویجی بر همه اعضای خانواده اثر میگذارد.
- اعضای خانواده در تصمیمگیری نفوذ زیادی دارند.
- سبب درک متقابل میشود.
- در مدیریت پول کمک میکند.
- میان نیازهای مزرعه و خانواده تعادل ایجاد میکند.
- سبب یادگیری اعضای کوچکتر خانواده میشود.
- دریچهای برای فعالیت همه باز میشود.
- جنبههای مرتبط مانند اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خانواده را متحد میکند.
- خدمات خانواده برای جامعه را تضمین میکند.
آموزش ترویجی کاری در زمینه کشاورزی برای مردان و کاری در زمینه اقتصاد خانواده برای زنان است. اگرچه کار میان کشاورزان مرد و کشاورزان زن و جوانان در نگاه اول جدای از هم به نظر میرسد اما همپوشانیها و ادغامات زیادی در رویکرد آموزش ترویجی در خانواده دارد.
۱۲) اصل رضایتمندی
در کار آموزش ترویجی رضایتمندی مردم بسیار مهم و اساسی است. در هر برنامهای اگر مردم از نتیجه کار رضایت نداشته باشند آن برنامه نمیتواند به کار خود ادامه دهد. در جوامع دمکراتیک نمیتوان مردم را مجبور کرد که مانند ماشین عمل کنند. آنها باید برطبق عقیده خود اقدام کنند و این کار تنها زمانی ممکن خواهد بود که از ابداعاتی که مناسب نیازها و منابع آنها طراحی شده رضایت کامل داشته باشند.
۱۳) اصل ارزیابی
کار آموزش ترویجی بر اساس باوری به شیوهای علمی بنا شده است. خود آن باید طبق مطالعات دقیق علمی باشد که برای تعیین پیشرفت کار صورت میگیرد، تا حدی که آموزش ترویجی بتواند به اهداف آموزشی دست یابد و تعیین کند که کجا و چگونه میتواند ارائه شود تا سبب پیشرفت شود. بنابراین تأثیرگذاری کار آموزش ترویجی اندازهگیری میشود و میزان تغییراتی که مردم در نتیجه فرایند آموزش داشتهاند مورد سنجش قرار میگیرد.
۱۴) اصل برنامهریزی
مردم روستا باید برنامههای خود را بسازند و برنامهریزی با مردم، بخش بسیار مهم و مستمر کار آموزش ترویجی است. در ابتدا بسیاری از برنامهریزیها باید از سوی عاملان آموزش ترویجی با رایزنی با رهبران و افراد کلیدی انجام شود و خیلی زود خود مردم با مشاوره با عاملان آموزش ترویجی شروع به برنامهریزی خواهند کرد. عاملان آموزش ترویجی باید همیشه زنان روستا را هدایت و پشتیبانی کنند تا بتوانند به خودشان کمک کنند. اعتبار موفقیت برنامهریزی و اجرای هر طرحی به خود روستا بستگی دارد تا بتوانند برای توانایی خود در برنامهریزی، همکاری با یکدیگر و کامروا شدن، اعتماد به نفس پیدا کنند.
۱۵) اصل یاری رساندن به مردم برای کمک به خودشان
یاری رساندن به مردم برای کمک به خودشان شعاری است که در مناطقی از دنیا که مردم تحت فقر و گرسنگی هستند استفاده شده است. کمک به مردم برای اینکه به مشکلاتی که دارند فکر کنند و برای آن در پی راهحل مطلوب و چاره باشند یکی از بزرگترین دستاوردهای همه عاملان آموزش ترویجی است. برای مثال وقتی خانوادهای به قرض گرفتن بابت مخارج سنگین عروسی فکر میکند و با دوستان و خویشاوندان خود به عنوان یک فرد یا گروهی از روستاییان صحبت میکند ممکن است به این نتیجه برسد که قرض گرفتن برای برگزاری مراسم عروسی و دیگر جشنهای پرهزینه کار فصلتی نیست.
۱۶) اصل طبقات اجتماع، کاستها و کیشها
عاملان آموزش ترویجی باید به تمام طبقات اجتماع، کاستها و کیشها کمک کنند. گراندهی جی این اصل را یکی از بزرگترین نیازهای هر ملتی میداند. هر عامل آموزش ترویجی باید به دقت مراقب باشد که تنها به کار کردن با کاستهای بالای جامعه و ثروتمندان تمایل نداشته باشد، زیرا ثروتمندان بیشتر از فقرا میتوانند بابت مراحل پرخطر هزینه کنند و توجه و مراقبت از آنها آسانتر است.
کار کردن درون کاست اجتماعی خود فرد بسیار راحتتر خواهد بود. اما آموزش ترویجی برای همه است. بنابراین عامل آموزش ترویجی باید اطمینان حاصل کند که کار خود را در اختیار همه بگذارد چه پیر و چه جوان، ثروتمند یا فقیر، باسواد یا بیسواد.