یک برند خیلی بیش از نمادی بصری و تگلاینی به یادماندنی است؛ برند سبب ثبات مأموریت و چشمانداز سازمان شده، همچنین اصول و تاکتیکهای سازمان را عملی میکند. در سطح درون سازمان، برند نقطه مرکزی تمام تصمیمات، اقدامات و ارزشها است و بنابراین کارکنان را قادر میسازد تا وعده برند را عملی سازند. پیامهای درونی و بیرونی درباره برند باید راوی یک داستان واحد باشند و نیز بهعنوان بخشی از یک روایت واحد در نظر آیند. آنها همچنین باید به آنچه در پی میآید مرتبط باشند:
ارزشها ـ عقاید اصلی سازمان؛ آنچه که برند برایش ایستادگی میکند.
رفتارها ـ چگونگی تعامل با سهامداران درونی و بیرونی.
جایگاهسازی ـ آن چه که سازمان مایل است تا سهامداران و مخاطبان درباره برند فکر کنند.
هویت ـ اسامی، لوگوها، استانداردهای بصری، موضوعات کلامی مثل شعارها.
⇐ دوره روابط عمومی تجاری در مدرسه تبلیغات ایده ⇒
ممکن است ارزش برند بهواسطه عملکرد سازمان قضاوت شود که آن نیز بستگی به ارتباطات داخلی دارد. شناخت و تقویت ارتباطات داخلی برند با عملکرد و فرهنگ سازمان، از طریق فعالیت تبلیغاتی و ارتباطی متمرکز بر همسوسازی کارکنان با شهرت و نتایج کسبوکار، میتواند تأثیرات نیرومندی در پی داشته باشد.
هویت برند باید از درون، و ورای مرزهای جغرافیا، سطوح و عملکردها نشأت گیرد. مفهوم یک فرهنگ پیروز در طول زمان و از طریق گرفتن نیروی جدید، آموزش، ساختار، تشویق و شناختی که همسو با ابعاد برند همچون ارزشها، رفتار کارکنان، جایگاهسازی خارجی و نمادها باشد، تقویت میشود.
ارزشهای برندمحور بیش از شعارهای پوچ به مردم کمک کرده و به گفته خود عمل میکنند، از طرفی رفتارهای تعریف شده مربوط به زندگی روزمره کارکنان، سبب زنده کردن این ارزشهای برندمحور میشوند. ایجاد جامعهای از کارکنانی که همگی درک خود را از این ارزشها و رفتارها به اشتراک میگذارند طراوت و جنبشی را برای سازمان در پی دارد و کمک میکند تا کارکنان روی نیاز همیشگی به استانداردهای بالای عملکرد تمرکز داشته باشند. این منبعی است برای دستیابی به رضایت مشتری و شهرت سازمانی.
ترجمه و تالیف : آرش سلطانعلی
اگر علاقه مند به خواندن مطالب بیشتر هستید اینجا را کلیک کنید.